بوریس و اساطیر
تصویر فوق، تصویر آناث، یکی از الهه گان مردم کنعان ( ناحیهء فلسطین ) و خواهر بعل، پیش از ورود بنی اسرائیل به فلسطین است. مولف " خدایان و آدمیان " می نویسد:
" الهه گان حاصلخیزی { منظور ادیان دورهء کشاورزی است که ادیانی، طبیعی و غریزی بوده اند.} نقش بسیار بزرگتری در میان کنعانیان ایفا می کردند تا در بین دیگر مردم دنیای کهن... شمایل و پیکر این الهه گان کنعانی اکثرآ برهنه نمایانده می شدند... دیگر خصیصهء برجستهء الهه گان کنعانی وحشیگری آنان بوده است... نمونه ای مطلوب در این نوع شمایلها، الههء برهنه ای است که با پاهای گشاده اسبی را می تازاند و تازیانه ای را با دست راستش در هوا می چرخاند. در قطعه ای از حماسهء بعل که به تازگی چاپ شده (1938) آناث، به صورتی باورنکردنی خونخوار می نماید. او به دلیلی که هنوز معلوم نیست انسان را، اعم از پیر و جوان، از ساحل دریا تا محل دمیدن خورشید قتل عام می کند و سبب می شود تا سرها و دستها به هر سو پرواز کنند. سپس سرها را به پشتش و دستها را به کمربندش می بندد و در خون کشتگان قدم می زند که ابتدا تا زانوانش و بعد تا زیر چانه اش می رسد..."
هر چند علاقه در به تصویر کشیدن زیباییهای بدن انسان تا حد نمایاندن جذابیت های جنسی در بوریس Boris، این نقاش جوان، به هیچ وجه منحصر نیست و خصوصآ بسیاری از نقاشان غربی و اروپایی به آن مدتهاست که مشغولند، اما آنچه که در بوریس قابل توجه است نوع موضوعاتی است که انتخاب می کند. او آگاهانه قهرمانان و خدایان ادیان طبیعی یا آن طور که در طول قرون وسطی می گفتند، پاگانی( مشرکانه) را تصویر می کند. به نظر می رسد عبور مردم اروپا از مسیحیت تنها جنبه ها یا علت های اجتماعی و سیاسی نداشته است. باید توجه کرد که پیش از مسیحیت مردم سراسر اروپا، پرستشگران دیونسیوس( خدای شور و سرمستی و شراب)، دیمیتر( خدای زایندگی و کشاورزی)، میترا، ایزیس و دیگر خدایان ادیان طبیعی بودند. مسیحیت (این آیین اصالتا شرقی که به غرب رفته بود)، این ادیان را به علت چندخدایی بودن و غریزه جویی شان( که به خوبی در آیین ها و عیاشی های جنسی شان پیدا بود.) ادیانی مشرکانه ( پاگانی ) نامید و ممنوع اعلام کرد. اما پس از به حاشیه رفتن کلیسا، نشانه هایی از گرایش و بازگشت دوبارهء غربیان به آن ادیان مشاهده می شود که شاید بتوان موضع گیریهای شدید نیچه، فیلسوف آلمانی، علیه مسیحیت و اخلاق زاهدانه و روح گرایانهء آن را، به همراه ایدهء " ابرمرد " و " ارادهء معطوف به قدرت " او، بعد فلسفی این تمایل و سرآغازی آگاهانه بر این بازگشت تلقی کرد. نیچه در سالهای پایانی زندگی فلسفی خود، خود را تجسد دوبارهء دیونسیوس می دانست و راز احیاء شکوه اساطیری یونان باستان را در بازگشت غرب به طبیعت گرایی پیشین خود اعلام می کرد.
بوریس، هنرمندی است که این تمایل اکنون آگاهانهء غرب را، با انتخاب موضوعات خود منعکس می کند: قهرمانان خوش پیکر که مورد پرستش بوده اند، خدایان نیرومند که روزگاری ستایش می شدند و حتی الهه گان غیر یونانی(غربی) همچون آناث که برجسته ترین ویژه گیشان جنگاوری، قدرت، قساوت و جذابیت جنسی بوده است.
دوستانی که تمایل دارند می توانند برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد ادیان پاگانی و بازگشت آنها در جهان معاصر، به یادداشت " نئوپاگانیسم در غرب " و " ادیان نوظهور: ویکا " (1) (2) مراجعه کنند.
همچنین مطالعهء مطالب نویسندهء فرهیختهء وبلاگ " دیونسیوس " را برای آشنایی بیشتر با نیچه، فیلسوف آلمانی، پیشنهاد می کنم.
کلمات کلیدی :